شفای درون، بهبود زندگی

شفای درون، بهبود زندگی

تعهد، تغییر، پیشرفت
شفای درون، بهبود زندگی

شفای درون، بهبود زندگی

تعهد، تغییر، پیشرفت

چگونه می توانید با وجود ویروس های ذهنی که سد راه موفقیت و شادکامی شما هستند، مسیر تغییرات مثبت را طی کنید و شاهد بهبودی زندگیتان در تمامی زمینه ها باشید؟  

 دوستان همراه در قسمت تماس با ما کافیست نام و شماره تلفن خود را قرار دهید تا با شما تماس بگیریم.   

 

 

در ادامه مطلب نیز می توانید مطالبی در مورد ویروس ذهن بخوانید از گاهنامه انجمن روانشناسی دانشگاه رازی که در اردیبهشت 1393 به چاپ رسید. 

 

 

از خصوصیات اصلی انسان توانایی فوق العادۀ او در فکر کردن است به ویژه توانایی خاصی که در فکر کردن در مورد افکارش دارد؛ گویی این بی نظیرترین ویژگی انسانی اوست. چنان که رویکردهای شناختی افکار انسان را مورد بررسی قرار می دهند و آن را مهم ترین علت نابهنجاری ها و ناسازگاری های روانی انسان می دانند.
شناخت درمانی جدید با پیدایش نظریه و روش درمانی عقلانی- عاطفی- رفتاری(REBT) آلبرت الیس آغاز شد. به نظر الیس رفتار غیر عادی بر اساس تصویری است که انسان ها از دنیای اطراف خود می سازند و فرضیه هایی که دربارۀ آن ارائه می دهند الیس سعی دارد با تغییر در مورد نحوۀ تفکر و استدلال انسان تحولاتی در وی ایجاد کند. در واقع الیس عقیده دارد که تمام رفتارها چه بهنجار و چه نابهنجار، توسط شرایط ایجاد نمی شوند بلکه بر اساس چگونگی تعبیر و تشخیص شخص، از آن شرایط به وجود می آیند. در صورتی که فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد، به عواقب و نتایج منطقی دست خواهد یافت وشخصیت سالمی خواهد داشت. اما درحالتی که شخص تحت تاثیر و دستخوش افکار و عقاید غیرمنطقی قرار گیرد با عواقب و نتایج غیرمنطقی و غیرعقلانی مواجه خواهد شد. در این حالت فردی است مضطرب و ناراحت که شخصیت ناسالمی دارد.
در اینجا به معرفی تعدادی از باورهای غیرمنطقی که توسط الیس مطرح شدند و در میان افراد جامعۀ ما بیشتر دیده می شوند، می پردازیم با این مقدمه که این باورها چون ویروس هایی مخرب زندگی انسان را به رنج و دشواریی غیر قابل تحمل مبدل می کنند.

1- اعتقاد فرد به اینکه لازم وضروری است که همه افراد جامعه او را دوست بدارند و به او احترام بگذارند!

این هدفی غیر قابل دسترس است چرا که در طول تاریخ بشریت برای هیچ کس قابل وصول نبوده. البته بسیار مطلوب است که انسان مورد دوستی و احترام قرار گیرد اما تلاش صرف برای رسیدن به این مورد به قیمت دست کشیدن از همۀ خواسته ها و علایق وآرزوهایش تمام خواهد شد.

2- اعتقاد فرد به اینکه لازمۀ ارزشمند بودن، وجود بیش ترین لیاقت، شایستگی، کمال و فعالیت شدید است!

این عقیدۀ کمال گرایانه که امروزه در میان قشر تحصیل کرده به فراوانی یافت می شود، عامل اصلی مشکلات فراوانی بوده. بسیاری از اضطراب ها و نگرانی های مفرط برای رسیدن به اهداف دست نایافتنی، احساس حقارت و ناتوانی را در افراد تقویت می کنند چرا که همیشه در کفه ی کم وزن تر ترازو قرار دارند.

3- اعتقاد فرد به اینکه دوری واجتناب از بعضی مشکلات زندگی و مسئولیت های شخصی، برای او بسیار آسان تر از مواجه شدن با آنها است!

خب بسیار واضح است که اضطراب و نگرانی ناشی از اجتناب از مشکلات و مسئولیت ها بسیار وحشتناک تر از انجام آنهاست. علاوه بر این مشکلات و نارضایتی های بعدی ناشی از انجام عدم انجام آنها موجب کاهش اعتماد به نفس و ناراحتی های دیگر خواهد شد. افرادی که اینگونه نمی اندیشند پیوسته از آرامش و سلامتی بهتری برخوردارند چون آنها اولا زندگی را آمیزه ای از شکست ها و موفقیت ها می دانند. در ثانی ضمن احساس مسئولیت در زندگی از حل مشکلات خود نیز لذت می برند.

4- اعتقاد فرد به اینکه باید متکی به دیگران باشد و بر انسان قوی تری تکیه کند!

با وجود اینکه هر فردی تا حدودی به دیگران متکی است، لزومی ندارد که این وابستگی افزایش یابد زیرا استقلال فردی و اعتماد به نفس فرد را کاهش می دهد. یک فرد منطقی برای استقلال خویش تلاش می کند ولی هرگز هم خود را آن چنان بی نیاز نمی یابد که از کمک خواستن از دیگران به هراسد.

5- اعتقاد فرد به اینکه بدبختی و ناخشنودی او به وسیلۀ عوامل بیرونی به وجود آمده است و راهی برای کنترل ناراحتی ها و اندوه های عاطفی وجود ندارد.

زمانی که فرد بپذیرد خود مسئول افکار و احساسات و رفتارهای خویش است، و سرنوشت او در جریان افکار او شکل می گیرد، بخش عمده ای از این خلا را پر خواهد کرد. افرادی که خود را موجودی صاحب اختیار می دانند که توانایی تصمیم گیری و اختیار دارد، دیگر تسلیم حوادث نمی شوند و در مقابل وقایع تلخ پیش آمده و شکست ها دیدگاهی منطقی پیش می گیرند؛ وقایع ناگذیری چون مرگ را بخشی از جریان زندگی و تجارب ناخوشایند را تجربه ای برای فردا تفسیر می کنند.
به اختصار برخی از این ویروس های ذهن را که گاهی سبک تفکر آدمی میشوند توضیح دادیم، الیس بر این باور است که فردی دارای سلامت روانی است که این باورهای غیر منطقی رابشناسد و بعد از تفسیر هر واقعه اندکی مکث کند و از خود بپرسد در مورد آن وقایع و مشکلات حاصل از آن با خود چه نوع مکالمه و بحثی دارد و کدام جنبه از این استدلال درونی غیر واقعی و مسئله زاست. مادامی که آن را فاقد اعتبار یافت بر آن خط بطلانی بکشد و باوری منطقی را جایگزین آن کند، تکرار به چالش کشیدن افکار غیر منطقی موجب حذف آنها از سیستم تفکر و درنتیجه سلامت روانی بهتر و زندگی با کیفیت تری خواهد شد.

منبع:
گاهنامه انجمن روانشناسی دانشگاه رازی، اردیبهشت 1393

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد